- Luna the witch
- يكشنبه ۷ خرداد ۹۶
- ۰۲:۳۱
- ۰ نظر
We long for the darkness our flames still burn for the mother night
Behold us now
As we cry
Soon to die
To rise again
We long for the darkness our flames still burn for the mother night
Behold us now
As we cry
Soon to die
To rise again
- بالاخره فهمیدم چرا به دنیا اومدم.
+ چرا؟
- دنبال تو اومدم دیگه. ایدیت.
خواهی بیا بیا بیا ببخشا.
خواهی برو برو برو جفا کن.
[میدل فینگر]
کاش کرهی زمین یک بوم نقاشی بود.
آن وقت میتوانستید هر زمان که دلتان خواست سرتاسرش را رنگ مشکی بریزید. و بروید یک گوشه زانوهایتان را بغل کنید.
یا کاش میشد بین خودت و دیگران یک پرده بکشی، و میتوانستی مثل دبستان، وقتی روی میز و نیمکتها خط میکشیدی به دنیا بگویی ببین، این محدودهی منه، حق نداری از اینجا اینور تر بیای.
و میرفتی و و در آن یک وجب جا زانوهایت را بغل میکردی.
یا ای کاش که یک شنل نامرئی داشتم. میرفتم زیرش قایم میشدم و زانوهایم را بغل میکردم.